میم جزیره است. یک ساعت دیگر پرواز میکند و به خانه برمیگردد. پلیلیست ساوندکلاودم رسیده به دیالوگهای هامون. پیرزن میگوید: «قلبت شکسته؟ آخ آخ آخ... تنها موندی؟ غمخواری نداری؟». من فولدر عکسهای سال نود و یک را میبندم. آخرین روزهایی که آقاجون را توی زندگیام داشتم. اشکهایم را پاک میکنم و فکر میکنم دیگر چه کسی آنجور دوستم خواهد داشت؟
- ۹۷/۰۹/۰۸