از صبح توی تقویم گزارش پیشرفت پروژهها را وارد کردهام. نوشتهام در سیرجان چند متر لولهی فلکسی نمرهی 21 نصب کردهایم و در زرند چند متر فیبر کشیدهایم. کدام کالاها را به بردسیر فرستادهایم و کدام را به همدان. اما تقویم اردیبهشت جای این اعداد و ارقام زمخت و سیمانی نیست. باید بنویسم امروز چند متر غم را عقب نشاندهام؟ عاشق بودن بر میم را اندازه بگیرم و بنویسم محبتی که توی دلم کاشته، امروز چقدر از دیروز بزرگتر شده و چند تا جوانهی تازه زده؟ چند بار حین گوش دادن به پلیلیست محبوبم در ساندکلاد به خودم آمدهام و دیدهام پرت شدهام به روزهای دور؟ صبح که با صدای پرندهها بیدار شدم، برای چند ثانیه نفسم بند آمد از زیبایی؟ وقت بوسهی خداحافظی با میم، قلبم چند بار در ثانیه تپید؟ چند دقیقه روی پل هوایی نزدیک خانه ایستادم و از تماشای همآغوشی کوهها و ابرها مست شدم؟ باید همهی اینها را بنویسم که یادم بماند چطور اردیبهشتم اردیببعشق شد همانجور که سالهای دور آرزو داشتمش.
- ۹۷/۰۲/۱۱