َ«شاید دوست داشتن، چیزی نیست که یک چرخهی کامل باشد و به سرانجام برسد؛ شاید چیزی است دارای افت و خیز و زیر و بم، درست مثل آدمهایی که در زندگیمان با آنها برخورد میکنیم.
یک شب که احساس تنهایی میکردم، به یک سالن خالکوبی رفتم و به یاد او، یک قلب کوچک، به اندازهی قلبی که او برایم از چوب درخت کاج کندهکاری کرده بود، پایین گردنم خالکوبی کردم. دو سر بالایی قلب، به هم نرسیدهاند و من گاهی فکر میکنم شاید اتلس، عمدا آن را به این شکل درست کرده است. زیرا من هر بار به او فکر میکنم، قلبم چنین حسی پیدا میکند؛ گویی داخلش حفرهای وجود دارد که هوا از آن خارج میشود.»
ما تمامش میکنیم / کالین هوور / ترجمه: آرتمیس مسعودی
- ۹۶/۱۰/۰۳